شب های باقیمانده . .
نه استیصال و درماندگی مانده ام !!!
شب های باقی مانده ی عمرم ... به این سادگی صبح نخواهند شد
اشعار عاشقانه
نه استیصال و درماندگی مانده ام !!!
شب های باقی مانده ی عمرم ... به این سادگی صبح نخواهند شد
هر آدمی که میرود یک روز... یک جایی ... به یک هوایی بر میگردد !
همیشه یک چیزی، برای جا ماندن هست !
حتـــــــــــــــــــــــی یک خـــــاطره !!!
غم، مگر جز خاطر من، منزل و محوا نداری؟
خوش بیا خوش بیا آسوده بنشین، بر دلم
گر جا نداری…!
اشک و آهم هردو با هم بی قرارت روز و شب
جان خسته بال بسته، در کنارت روز و شب
تو نور خدایی نشان وفایی
بدون تو دل را کجـــــــــا ببرم
به مجلس یاران
به جمع عزیزان
اگر تو نباشی چـــــــــرا ببرم
…
♫♫♫
کنون که تورا دل ،بهانه گرفته
هوای دعای شبانه گرفته
بمان که صفایت ، شکوه وفایت
به سینه ی من آشیانه گرفته
به سینه ی من آشیانه گرفته